فریاد عشق

           نارفیق...

گر بود یار یارم، نامهربان نمی شد
پشت درش که رفتم، از من نهان نمی شد
دنیا و دین خود را پیش رخش نهادم
دیدار یار دیدن بی ارمغان نمی شد
این سرخ رویی من می بود زرد رنگی
خونم اگر به کوی خوبان روان نمی شد
میراثی بود شاهی در دوره های پیشین
هر بی نشان و نامی میر جهان نمی شد
امروز شهر کابل پر باشد از دگرمن
هر بزدلی به میدان صاحب اران نمی شد
مجبور گشتم آخر جان دادم از برایش
کان یار سرکش من آرام جان نمی شد
احکام دین نهانی اندر کتاب می ماند
کان یار سرکش من آرام جان نمی شد
من نام عشق بردم ای عشقری بدوران
ورنه قد رسایم مثل کمان نمی شد

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

elham
ساعت21:34---10 مرداد 1391
سلام مینا جاان ...حالت خوبه؟؟؟از اینکه به وبلاگمون اومدی(زمزمه های دل)ممنونم...بازم پیش ما بیا.....وبلاگ توام زیباست....من لینکت کردم......

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت15:55توسط Mina | |