فریاد عشق
گاهی از ساده ترین حادثه هم دلگیرم
گاهی از دوری تو کینه به دل می گیرم
عطش دلزده گاهی از ساده ترین حادثه هم دلگیرم گاهی از دوری تو کینه به دل می گیرم گاهی از حوصله خسته به خودم می پیچم گاهی از کثرت بیهودگی حتی هیچم لحظه هایی است که من از تو و خود بیزارم لحظه هایی که به حال دل خود می بارم لحظه هایی است که من گنگم و بی ایمانم در دل غربت هر خاطره جا می مانم با خودم از عطش دلزده ای می گویم راه ترک دل نفرین شده را می جویم از خدا راهِ رهایی ز تو را می خواهم ساده از عمر نگاهم به دلت می کاهم گاهی از ساده ترین حادثه هم دلگیرم از تماشای دل خستۀ خود می میرم
لحظه هایی است که من میل رهایی دارم از خودم از تو و از عشق و جنون بیزارمنظرات شما عزیزان: |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید،امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد،نظر یادتون نره... ********************** باید ببینمت ! چرا که روی نوار قلبی ام پیوسته نام تو بود و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام . . . تو را تجویز کرده است ! ! ! بیا ، تا دیر نشده . ********************** همیشه در بدترین لحظه ها تنها رها می کنی مراو بدترینِ لحظه ها وقتی است که تو مرا تنها رها می کنی ********************** کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه ی فردا نبود کاش بودی تا نگاه خسته ام غافل ازلمس گل مینا نبود کاش بودی تا زمستان دلم اینچنین پرسوز وپرسرما نبود کاش بودی تا فقط باور کنی بعد تو این زندگی زیبا نبود ********************** اگر "تو" را امتحان میگرفتند، بی شک من رتبه اول میشدم ... بس که تکرار کردم نامت را در مرور خاطرات! *********************** برای توووووووو ........ برام هیچ حسی شبیه تو نیست ! کنار تو درگیر آرامشم همین از تمام جهان کافیه.. همین که کنارت نفس میکشم . . . برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی تماشای تو عین آرامشه .. تو زیباترین آرزوی منی ********************** نويسنده معروفي مي گويد: زن مانند كروات است هم زيبايي به مرد مي بخشد و هم گلويش را فشار مي دهد ********************** به یک فرشته گفتم:برو و معشوقم که عاشقش هستم را ببوس!! فرشته رفت و وقتی برگشت دیدم چشماش اشکیه و گریه کرده!! به فرشته گفتم: معشوق مرا بوسیدی؟! فرشته گفت: نه نشد !! به فرشته فتم:چرا؟!فرشته مهربون گفت:دو فرشته هیچ وقت همدیگرو را نمی بوسن ********************* رو سنگ قبرم بنويس اينجا مجال گريه نيست ... هرکي مي خواست گريه کنه بهش بگو اون ديگه نيست ********************* سر کلاس ادبيات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف کن - رفتم ... رفتي ... رفت ... ساکت مي شوم ، ميخندم ولي خنده ام تلخ مي شود استاد داد مي زند : خوب بعد ؟ ادامه بده ! و من مي گويم : - رفت ... رفت ... رفت ... رفت و دلم شکست ... غم رو دلم نشست ... رفت و شاديم بمرد ... شور از دلم ببرد ... رفت ... رفت ... رفت ... و من مي خندم و مي گويم : خنده ي تلخ من از گريه غم انگيز تر است .............. کارم از گريه گذشته به سيه ********************* دنیا را بد ساخته اند... کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد تو دوستش نمی داری... . اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آیین هرگز به هم نمیرسند این رنج است و زندگی یعنی این...
Home
|